روانشناسي مهارت شطرنج
دکتر کوري باتلر
همانند بسياري از بازيکنان درجه 2 شطرنج ، اغلب متعجب بودم که چطور مي توان بهتر شد و بازيکنان بزرگ چه چيزي دارند که من ندارم . پاسخ به اين سوال ها معمولا بر ضرورت تمرين وبررسي بازي تاکيد دارد ولي متاسفانه اين نصيحت مبهم و اغلب بي فايده است . من دقيقيا چه چيز را بايد مطالعه کنم و چطور مي توانم بدون تکرار دوباره همان اشتباهات تمرين کنم . ؟ آموزش رسمي اگر قادر به انجام آن باشيد خوب است ولي حتي حرفه اي ها هم هميشه موافق مناسب بودن تمرين هاي آخر بازي براي به اتمام رساندن بازي و يا انجام بازي برق آسا براي مديريت زمان در تنگي وقت ، نمي باشند . در اين مقاله ، قصد داريم تا روش متفاوتي را ارائه کنيم . چرا به همان روشي که استادان و استاد بزرگان شطرنج فکر مي کنند ، مطالعه نکنيم و سپس اين دانش را براي جهت دادن به مطالعات خود مورد استفاده قرار ندهيم ؟ آنچه در ادامه متن مي آيد مرور کوتاه تحقيقي است که در مورد شطرنج و ادراک است که همراه با مجموعه اي از توصيه ها براي بهبود بازي صورت گرفته است .
يک فرضيه که براي ساليان متمادي هواداران زيادي دارد ، اين است که بازيکنان قدرتمند شطرنج ،هوش و يا حافظه استثنائي دارند. اين عقيده نزد شطرنج بازان داراي درجه بالا ( ريتينگ بالا ) کاملا مورد قبول است ولي براي مردم عادي نا اميد کننده است . خوشبختانه ، دلايل نسبتا کمي وجود دارد تا اين فرضييه را مورد تاييد قرار دهد . در حقيقت ، اکثر پژوهشگران ارتباط ناچيزي بين ميزان IQ و درجه بين المللي رسمي يافته اند . از سوي ديگر، به نظرمي رسد که بسياري از استادبزرگان حافظه فوق العاده اي دارند . آنها بازي هاي بسياري را که سال ها پيش بازي کرده اند ، حرکت به حرکت به ياد مي آورند و وقتي به آنها يک وضعيت جديد را نشان مي دهند ، مي توانند آن را با کمترين اشتباه بر روي صفحه شطرنج دوباره بچينند . با اين حال ، نکته جالب توجه در اين است که انجام اين شاهکار زماني امکان پذير است که وضعيت مورد نظر برگرفته از بازي واقعي باشد . وقتي وضعيت تصادفي است ، استاد تنها مي تواند مثل يک آماتور عمل کند . به نظر نمي رسد که هوش و حافظه به تنهايي بازيکنان شطرنج شطرنج را از عادي متمايز کند .
ديگر فرضيه اين است که استادان شطرنج قدرت شگفت انگيزي در تجسم دارند . و مي توانند حرکات بسياري را از قبل پيش بيني کنند تا ببيند صفحه شطرنج درادامه بازي به چه شکل در مي آيد . در حقيقت ، بازيکنان شطرنج وضعيت هاي آينده را به معني تجسم ذهني جزء به جزء ، تجسم نمي کنند . همانند اين که تصويري از صفحه مورد نظر را در ذهن خود داشته باشد . اما قادر به محاسبه يک سري از حرکات طولاني هستند . برنامه هاي رايانه اي شطرنج نظير ديپ بلو و اکنون فريتز قدرت خود را مديون توانايي همواره رو به رشد محاسبه و تحليل وضعيت هاي آينده هستند . آيا مي توانيم مهارت استاد بزرگان را با توانا يي محاسبات آينده توجيه کنيم ؟ شايد تا اندازه اي ، ولي اغلب بازيکنان آماتور را به تعجب وا مي دارد که چطور تعدا د کمي از استادان شطرنج در بسياري از وضعيت ها محاسبه مي کنند . د رنقل قولي منسوب به کاپابلانکا ، رتي و ساير استادان ، سوالي پرسيده شد ، چند حرکت را از قبل مي توانيد پيش بيني کنيد ؟ و جواب تعجب برانگيز اين بود که تنها يک حرکت ، حرکت صحيح را . در يک بررسي کلاسيک توسط دي گروت در دانشگاه آمستردام ، يافته ها حاکي از اين بود که استادان نمي توانند نسبت به بازيکنان ضعيف عميق تر محاسبه کنند و اغلب اندکي بيشتر واريانت ها را مورد محاسبه قرار مي دهند . با اين وجود ، آنها تقريبا هميشه حرکات برتر را انتخاب مي کنند .
بنابراين ما چگونه توانايي قابل توجه اين استادان شطرنج را توجيه کنيم ؟ حافظه آنها عالي است ولي براي وضعيت هاي شطرنج با معني . آنها توانايي اين را دارند تا محاسبات طولاني را در ذهن خود ( بويژه در آخر بازي ) انجام دهند ولي معمولا اين کار را بيش از بازيکنان معمولي انجام نمي دهند . ديدگاه بسياري از روانشناسان ( براي مثال چيس و سيمون ) اين است که بيشترين تفاوت در مهارت هاي شطرنج در بازيکنان آماتور و استاد در ناحيه الگو شناسي است . درست مثل هر شخص داراي گواهينامه رانندگي که مي تواند به يک « تابلوي ايست » نگاه کرده و به آساني درک کند که اين تابلو به چه معني است ، بازيکنان شطرنج با مهارت بالا تنها نياز دارند تا يک نگاه کوچک به وضعيت شطرنج بياندازند تا بطور دقيق به آن دست يابند . آنها مي توانند براي مثال ايده هاي پوزسيوني شبيه زنجيره هاي پياده اي ، خانه هاي ضعيف و خطوط باز را همراه با احتمالات تاکتيکي شبيه چنگال اسب را ببينند . الگو هاي مهره ها مثل وضعيت هاي شاه ضعيف و حمله هاي رخ ، شناخته و ارزيابي شده اند وقتي بازيکني تصميم مي گيرد چه حرکتي بهتر است .
گاهي استاد بزرگان مي توانند با مديريت سريع زمان ، در 60 ثانيه يک بازي کامل را با کمترين تاثير در کيفيت بازيشان به اتمام رسانند. يک بررسي توسط « هربرت سيمون » در دانشگاه « کارنجي ملون» ، 9 بازي همزمان قهرمان سابق جهان گري کاسپاروف را در مقابل تيمي متشکل از استادان و استاد بزرگان در اواخر دهه 1980 و اوايل 1990 مورد بررسي قرارداد. بازي همزمان ( سيمولتانه ) آزمايش خوبي از فرضيه « الگو شناسي » را نشان مي دهد چون اگرچه زماني براي محاسبه وجود دارد ولي در حقيقت وضعيت « نگاه کن و حرکت کن » را تداعي مي کند . در آن زمان ، درجه بين المللي کاسپاروف 2750 بود و درجه عملکرد او در اين مسابقات به متوسط سطح 2646 رسيد که حاکي از اين است که حتي در تنگي شديد زمان ، کاسپاروف قادر به عملکردي در حدود فقط 100 واحد کمتر از قدرت بازي او در تورنمت هاي عادي بود . اين دليل خوبي است تا ثابت کند « الگو شناسي » سريع کليد موفقيت او بود .
فقدان « الگو شناسي » دليل اين است که چرا بازيکنان عادی اغلب قرباني شده و شکست هاي شرم آوري را متحمل مي شوند . اين شکست ها شرم آورند چون بازيکنان مي دانند باختشان چنان آشکار است که نيازي به توضيح بعدي ندارند . آنها بسادگي از توجه به خطري که وقتي شاه پشت ديواري از پياده هاست و رخ ها در کمينند ، غافل مي مانند . در مقايسه ، بازيکن باتجربه بطور خودکار و بدون محاسبه تهديد را در اين وضعيت ديده و به سادگي از آن مي گريزد . استاد شطرنج اين وضعيت و بسياري از وضعيت ها را ياد گرفته و مي تواند آنها را به سرعت تشخيص دهد . ايده ها و الگوهاي ذخيره شده [ در حافظه ] نيز مي تواند اساس محاسبات فوق العاده استادان شطرنج باشد .روانشناسان درباره اثرات مفيد تقسيم بندي بر کارکرد حافظه سخن مي گويند و شکي نيست که الگو هاي شناخته شده اطلاعات بهتر از ناشناخته ها مورد پردازش قرار مي گيرند .
استاد بزرگان درباره اين موضوع عقايد خودشان را دارند و اغلب حداقل به اصول مهارت شطرنج در کتاب ها و مقاله هاي خود اشاره اي کرده اند . در کتاب « همانند يک استاد بزرگ فکر کنيد » ، الکساندر کوتوف از « روش محاسبه » دفاع مي کند و بخش قابل توجهي از کتابش را به بحث اين که چطور با انتخاب و تحليل ،حرکات انتخابي را محاسبه کنيد ، مي پردازد . در عوض نيمزويچ درکتاب مشهور خود « روش من » بر قضاوت پوزسيوني و الگوشناسي تاکيد دارد . درکتاب « بازي ذهني شطرنج » اثر « اندرو سولتيس » در ابتدا از کوتوف حمايت مي کند. در فصل اول کتاب ، او مدعي است که شطرنج 99 درصد محاسبه است و به همين دليل است که بازي ذهني است . با اين وجود او در ادامه پيشنهاد مي کند که بيشتر انواع رايج محاسبه بين استاد بزرگان ديدن دو حرکت آتي است . حتي يک مبتدي مطلق هم مي تواند دو حرکت آتي را پيش بيني کند پس حقيقتا محاسبه بخودي خود نيست . نکته در اين است که چگونه يک بازيکن وضعيت را ارزيابي کرده و چه حرکتي را بايد انتخاب کند .
اگر بدليل « قدرت الگو شناسي » نباشد ، انسان هيچ گونه بختي در مقابل قدرت خيره کننده رايانه ها نخواهد داشت . رايانه ها مي توانند تقريبا هميشه انسان ها را در محاسبه به شرط تعداد حرکات تحليل شده ، شکست دهند ولي آنها هميشه نمي توانند در بازي از ما پيش افتند . بيشتر رايانه ها ماشين هاي پردازش گر سريالي هستند که هر عمل را در يک زمان با سرعت و بازدهي بالا انجام مي دهند . اما ظاهرا شبکه اعصاب مغز انسان ، پردازش هاي همزمان انجام مي دهد ، که مي تواند از حجم عظيمي از اطلاعات فورا استخراج شود . رايانه ها از اولين روزهاي پيدايش قادر به ضرب و جمع اعداد سريعتر و دقيقتر از انسان ها بودند و اکنون درحال پيشرفت به سوي شناخت چهره ها و تصاوير مي باشند ، کاري که ما به آساني مي توانيم انجام دهيم . مدت هاي زيادي شايع بود که انسان ها بايد بازي هاي پوزسيوني را در مقابل رايانه ها بکار گيرند و نه بازي هاي فوق العاده تاکتيکي که محاسبات در آن خيلي نقش دارد و اين امر نشان از اهميت قدرت ماست .
اگر « الگو شناسي دقيق و سريع » ، برتري ادراکي لازمي است که استادان را از آماتورها متمايز مي کند ، آيا مي توانيم اين دانش را براي بهبود مهارتمان در شطرنج بکار گيريم ؟ پاسخ من « بله کيفي » است . گرچه ما بايد درک کنيم که اين راز موفقيت به هيچ راه سريع و آساني براي رسيدن به مقام استادي منجر نمي شود . در حقيقت ، بعضي از روش هاي سنتي که مربيان شطرنج براي ساليان دراز مورد استفاده قرار مي دهند را مورد تاييد قرار مي دهد . براي مثال ، اگر شما مي خواهيد درک قوي از اين که چه طور سوار ها حمله و دفاع مي کنند داشته باشيد را گسترش دهيد ، مطالعه الگو هاي ماتي و آخر بازي هاي پايه روش مناسبي است . مبتدي ها ، در مورد شروع و وسط بازي اشباع مي باشند و داراي اطلاعات بيش از نياز خود مي باشند . تقسيم اين وضعيت هاي پيچيده به جزئيات پايه آنها باعث آسانتر شدن ياد گيري مي گردد . خواننده حرفه اي مي تواند يک جمله را با يک نگاه درک کند ولي در ابتدا هر شخص بايد حروف الفبا را ياد گيرد .
در اين جا يک تمرين ساده را که مي تواند به بهبود توانايي الگو شناسي کمک کند مي آوريم . يک اسب را بر روي صفحه شطرنج خالي قرار داده و سعي کنيد تمام خانه هاي مختلفي را که کنترل مي کند ، تجسم کنيد . توجه خود را بر خانه هاي مورد نظر متمرکز کنيد و واقعا به صفحه براي يک يا دو دقيقه نگاه کنيد . حال پياده ها را بر روي خانه هايي که تحت حمله مي باشند قرار دهيد و صفحه را براي يک دقيقه ديگر مورد بررسي قرار دهيد . بعد ازآن ، اسب را به خانه هاي مختلف برده و تمرين را تکرار کنيد . اين کار همچنين نشان دادن مفيد اهميت مرکز مي باشد . اين تمرين را مي توان با ساير سوار ها و نيز ترکيب سوار ها و پياده ها انجام داد . د ر واقع با اين کار مي توان به تمرين چشم براي ديدن بيشتر الگو هاي اساسي حرکت و حمله کمک کرد . هرچه بيشتر آن را انجام دهيد بهتر است ولي بهتر است تنها چند دقيقه در روز را صرف آن کنيد و تنها در هر بار با يک سوار تمرين را انجام دهيد . بررسي هاي روانشناختي نشان داده است که طولاني کردن تمرين و استفاده از سوار هاي مختلف منجر به اغتشاشات ذهني شده که براي حافظه مخرب مي باشد .
روشن است که الگو هاي شطرنجي که در حافظه بلند مدت ذخيره شده ، نتيجه ساعت هاي بي شمار بازي و بررسي مي باشد و جايگزيني براي اين تجربه ها يافت نمي شود . مي توان انتظار يک منحني يادگيري نمونه را داشت که با پيشرفت تدريجي زمان به يک ثبات نسبي در مهارت برسيم . در روند صعودي اين منحني کتاب ها ي ترکيب مي تواند بسيار مفيد باشد . صد ها دياگرام در اين کتاب ها تکرار ضروري اشکال پوزسيوني و تاکتيکي مهم از بازي هاي واقعي را ارائه مي کنند . اين کتاب ها توسط مربيان شطرنج بسيار توصييه شده و مي تواند مهمترين ابزار آموزش براي بازيکنان متوسطه باشند تا الگو شناسي بهتر را شناخته و ياد گيرند . من مي دانم که قادرم تا در جريان چند ماه به شکل قابل توجهي درجه ( ريتينگ ) خودم را با مطالعه چندين وضعيت در هر روز بهبود بخشم . بعد از مدتي الگو هاي تاکتيکي مختلف در ذهن من حک شده و من فورا در جريان بازي مي توانم آنها را ببينم .
اميدوارم اين مقاله توانسته باشد مقدمه خوبي براي مطالعه درک و مهارت هاي شطرنجي باشد . اکنون برويد و آن الگو ها را تمرين کنيد .
دکتر کوري باتلر
همانند بسياري از بازيکنان درجه 2 شطرنج ، اغلب متعجب بودم که چطور مي توان بهتر شد و بازيکنان بزرگ چه چيزي دارند که من ندارم . پاسخ به اين سوال ها معمولا بر ضرورت تمرين وبررسي بازي تاکيد دارد ولي متاسفانه اين نصيحت مبهم و اغلب بي فايده است . من دقيقيا چه چيز را بايد مطالعه کنم و چطور مي توانم بدون تکرار دوباره همان اشتباهات تمرين کنم . ؟ آموزش رسمي اگر قادر به انجام آن باشيد خوب است ولي حتي حرفه اي ها هم هميشه موافق مناسب بودن تمرين هاي آخر بازي براي به اتمام رساندن بازي و يا انجام بازي برق آسا براي مديريت زمان در تنگي وقت ، نمي باشند . در اين مقاله ، قصد داريم تا روش متفاوتي را ارائه کنيم . چرا به همان روشي که استادان و استاد بزرگان شطرنج فکر مي کنند ، مطالعه نکنيم و سپس اين دانش را براي جهت دادن به مطالعات خود مورد استفاده قرار ندهيم ؟ آنچه در ادامه متن مي آيد مرور کوتاه تحقيقي است که در مورد شطرنج و ادراک است که همراه با مجموعه اي از توصيه ها براي بهبود بازي صورت گرفته است .
يک فرضيه که براي ساليان متمادي هواداران زيادي دارد ، اين است که بازيکنان قدرتمند شطرنج ،هوش و يا حافظه استثنائي دارند. اين عقيده نزد شطرنج بازان داراي درجه بالا ( ريتينگ بالا ) کاملا مورد قبول است ولي براي مردم عادي نا اميد کننده است . خوشبختانه ، دلايل نسبتا کمي وجود دارد تا اين فرضييه را مورد تاييد قرار دهد . در حقيقت ، اکثر پژوهشگران ارتباط ناچيزي بين ميزان IQ و درجه بين المللي رسمي يافته اند . از سوي ديگر، به نظرمي رسد که بسياري از استادبزرگان حافظه فوق العاده اي دارند . آنها بازي هاي بسياري را که سال ها پيش بازي کرده اند ، حرکت به حرکت به ياد مي آورند و وقتي به آنها يک وضعيت جديد را نشان مي دهند ، مي توانند آن را با کمترين اشتباه بر روي صفحه شطرنج دوباره بچينند . با اين حال ، نکته جالب توجه در اين است که انجام اين شاهکار زماني امکان پذير است که وضعيت مورد نظر برگرفته از بازي واقعي باشد . وقتي وضعيت تصادفي است ، استاد تنها مي تواند مثل يک آماتور عمل کند . به نظر نمي رسد که هوش و حافظه به تنهايي بازيکنان شطرنج شطرنج را از عادي متمايز کند .
ديگر فرضيه اين است که استادان شطرنج قدرت شگفت انگيزي در تجسم دارند . و مي توانند حرکات بسياري را از قبل پيش بيني کنند تا ببيند صفحه شطرنج درادامه بازي به چه شکل در مي آيد . در حقيقت ، بازيکنان شطرنج وضعيت هاي آينده را به معني تجسم ذهني جزء به جزء ، تجسم نمي کنند . همانند اين که تصويري از صفحه مورد نظر را در ذهن خود داشته باشد . اما قادر به محاسبه يک سري از حرکات طولاني هستند . برنامه هاي رايانه اي شطرنج نظير ديپ بلو و اکنون فريتز قدرت خود را مديون توانايي همواره رو به رشد محاسبه و تحليل وضعيت هاي آينده هستند . آيا مي توانيم مهارت استاد بزرگان را با توانا يي محاسبات آينده توجيه کنيم ؟ شايد تا اندازه اي ، ولي اغلب بازيکنان آماتور را به تعجب وا مي دارد که چطور تعدا د کمي از استادان شطرنج در بسياري از وضعيت ها محاسبه مي کنند . د رنقل قولي منسوب به کاپابلانکا ، رتي و ساير استادان ، سوالي پرسيده شد ، چند حرکت را از قبل مي توانيد پيش بيني کنيد ؟ و جواب تعجب برانگيز اين بود که تنها يک حرکت ، حرکت صحيح را . در يک بررسي کلاسيک توسط دي گروت در دانشگاه آمستردام ، يافته ها حاکي از اين بود که استادان نمي توانند نسبت به بازيکنان ضعيف عميق تر محاسبه کنند و اغلب اندکي بيشتر واريانت ها را مورد محاسبه قرار مي دهند . با اين وجود ، آنها تقريبا هميشه حرکات برتر را انتخاب مي کنند .
بنابراين ما چگونه توانايي قابل توجه اين استادان شطرنج را توجيه کنيم ؟ حافظه آنها عالي است ولي براي وضعيت هاي شطرنج با معني . آنها توانايي اين را دارند تا محاسبات طولاني را در ذهن خود ( بويژه در آخر بازي ) انجام دهند ولي معمولا اين کار را بيش از بازيکنان معمولي انجام نمي دهند . ديدگاه بسياري از روانشناسان ( براي مثال چيس و سيمون ) اين است که بيشترين تفاوت در مهارت هاي شطرنج در بازيکنان آماتور و استاد در ناحيه الگو شناسي است . درست مثل هر شخص داراي گواهينامه رانندگي که مي تواند به يک « تابلوي ايست » نگاه کرده و به آساني درک کند که اين تابلو به چه معني است ، بازيکنان شطرنج با مهارت بالا تنها نياز دارند تا يک نگاه کوچک به وضعيت شطرنج بياندازند تا بطور دقيق به آن دست يابند . آنها مي توانند براي مثال ايده هاي پوزسيوني شبيه زنجيره هاي پياده اي ، خانه هاي ضعيف و خطوط باز را همراه با احتمالات تاکتيکي شبيه چنگال اسب را ببينند . الگو هاي مهره ها مثل وضعيت هاي شاه ضعيف و حمله هاي رخ ، شناخته و ارزيابي شده اند وقتي بازيکني تصميم مي گيرد چه حرکتي بهتر است .
گاهي استاد بزرگان مي توانند با مديريت سريع زمان ، در 60 ثانيه يک بازي کامل را با کمترين تاثير در کيفيت بازيشان به اتمام رسانند. يک بررسي توسط « هربرت سيمون » در دانشگاه « کارنجي ملون» ، 9 بازي همزمان قهرمان سابق جهان گري کاسپاروف را در مقابل تيمي متشکل از استادان و استاد بزرگان در اواخر دهه 1980 و اوايل 1990 مورد بررسي قرارداد. بازي همزمان ( سيمولتانه ) آزمايش خوبي از فرضيه « الگو شناسي » را نشان مي دهد چون اگرچه زماني براي محاسبه وجود دارد ولي در حقيقت وضعيت « نگاه کن و حرکت کن » را تداعي مي کند . در آن زمان ، درجه بين المللي کاسپاروف 2750 بود و درجه عملکرد او در اين مسابقات به متوسط سطح 2646 رسيد که حاکي از اين است که حتي در تنگي شديد زمان ، کاسپاروف قادر به عملکردي در حدود فقط 100 واحد کمتر از قدرت بازي او در تورنمت هاي عادي بود . اين دليل خوبي است تا ثابت کند « الگو شناسي » سريع کليد موفقيت او بود .
فقدان « الگو شناسي » دليل اين است که چرا بازيکنان عادی اغلب قرباني شده و شکست هاي شرم آوري را متحمل مي شوند . اين شکست ها شرم آورند چون بازيکنان مي دانند باختشان چنان آشکار است که نيازي به توضيح بعدي ندارند . آنها بسادگي از توجه به خطري که وقتي شاه پشت ديواري از پياده هاست و رخ ها در کمينند ، غافل مي مانند . در مقايسه ، بازيکن باتجربه بطور خودکار و بدون محاسبه تهديد را در اين وضعيت ديده و به سادگي از آن مي گريزد . استاد شطرنج اين وضعيت و بسياري از وضعيت ها را ياد گرفته و مي تواند آنها را به سرعت تشخيص دهد . ايده ها و الگوهاي ذخيره شده [ در حافظه ] نيز مي تواند اساس محاسبات فوق العاده استادان شطرنج باشد .روانشناسان درباره اثرات مفيد تقسيم بندي بر کارکرد حافظه سخن مي گويند و شکي نيست که الگو هاي شناخته شده اطلاعات بهتر از ناشناخته ها مورد پردازش قرار مي گيرند .
استاد بزرگان درباره اين موضوع عقايد خودشان را دارند و اغلب حداقل به اصول مهارت شطرنج در کتاب ها و مقاله هاي خود اشاره اي کرده اند . در کتاب « همانند يک استاد بزرگ فکر کنيد » ، الکساندر کوتوف از « روش محاسبه » دفاع مي کند و بخش قابل توجهي از کتابش را به بحث اين که چطور با انتخاب و تحليل ،حرکات انتخابي را محاسبه کنيد ، مي پردازد . در عوض نيمزويچ درکتاب مشهور خود « روش من » بر قضاوت پوزسيوني و الگوشناسي تاکيد دارد . درکتاب « بازي ذهني شطرنج » اثر « اندرو سولتيس » در ابتدا از کوتوف حمايت مي کند. در فصل اول کتاب ، او مدعي است که شطرنج 99 درصد محاسبه است و به همين دليل است که بازي ذهني است . با اين وجود او در ادامه پيشنهاد مي کند که بيشتر انواع رايج محاسبه بين استاد بزرگان ديدن دو حرکت آتي است . حتي يک مبتدي مطلق هم مي تواند دو حرکت آتي را پيش بيني کند پس حقيقتا محاسبه بخودي خود نيست . نکته در اين است که چگونه يک بازيکن وضعيت را ارزيابي کرده و چه حرکتي را بايد انتخاب کند .
اگر بدليل « قدرت الگو شناسي » نباشد ، انسان هيچ گونه بختي در مقابل قدرت خيره کننده رايانه ها نخواهد داشت . رايانه ها مي توانند تقريبا هميشه انسان ها را در محاسبه به شرط تعداد حرکات تحليل شده ، شکست دهند ولي آنها هميشه نمي توانند در بازي از ما پيش افتند . بيشتر رايانه ها ماشين هاي پردازش گر سريالي هستند که هر عمل را در يک زمان با سرعت و بازدهي بالا انجام مي دهند . اما ظاهرا شبکه اعصاب مغز انسان ، پردازش هاي همزمان انجام مي دهد ، که مي تواند از حجم عظيمي از اطلاعات فورا استخراج شود . رايانه ها از اولين روزهاي پيدايش قادر به ضرب و جمع اعداد سريعتر و دقيقتر از انسان ها بودند و اکنون درحال پيشرفت به سوي شناخت چهره ها و تصاوير مي باشند ، کاري که ما به آساني مي توانيم انجام دهيم . مدت هاي زيادي شايع بود که انسان ها بايد بازي هاي پوزسيوني را در مقابل رايانه ها بکار گيرند و نه بازي هاي فوق العاده تاکتيکي که محاسبات در آن خيلي نقش دارد و اين امر نشان از اهميت قدرت ماست .
اگر « الگو شناسي دقيق و سريع » ، برتري ادراکي لازمي است که استادان را از آماتورها متمايز مي کند ، آيا مي توانيم اين دانش را براي بهبود مهارتمان در شطرنج بکار گيريم ؟ پاسخ من « بله کيفي » است . گرچه ما بايد درک کنيم که اين راز موفقيت به هيچ راه سريع و آساني براي رسيدن به مقام استادي منجر نمي شود . در حقيقت ، بعضي از روش هاي سنتي که مربيان شطرنج براي ساليان دراز مورد استفاده قرار مي دهند را مورد تاييد قرار مي دهد . براي مثال ، اگر شما مي خواهيد درک قوي از اين که چه طور سوار ها حمله و دفاع مي کنند داشته باشيد را گسترش دهيد ، مطالعه الگو هاي ماتي و آخر بازي هاي پايه روش مناسبي است . مبتدي ها ، در مورد شروع و وسط بازي اشباع مي باشند و داراي اطلاعات بيش از نياز خود مي باشند . تقسيم اين وضعيت هاي پيچيده به جزئيات پايه آنها باعث آسانتر شدن ياد گيري مي گردد . خواننده حرفه اي مي تواند يک جمله را با يک نگاه درک کند ولي در ابتدا هر شخص بايد حروف الفبا را ياد گيرد .
در اين جا يک تمرين ساده را که مي تواند به بهبود توانايي الگو شناسي کمک کند مي آوريم . يک اسب را بر روي صفحه شطرنج خالي قرار داده و سعي کنيد تمام خانه هاي مختلفي را که کنترل مي کند ، تجسم کنيد . توجه خود را بر خانه هاي مورد نظر متمرکز کنيد و واقعا به صفحه براي يک يا دو دقيقه نگاه کنيد . حال پياده ها را بر روي خانه هايي که تحت حمله مي باشند قرار دهيد و صفحه را براي يک دقيقه ديگر مورد بررسي قرار دهيد . بعد ازآن ، اسب را به خانه هاي مختلف برده و تمرين را تکرار کنيد . اين کار همچنين نشان دادن مفيد اهميت مرکز مي باشد . اين تمرين را مي توان با ساير سوار ها و نيز ترکيب سوار ها و پياده ها انجام داد . د ر واقع با اين کار مي توان به تمرين چشم براي ديدن بيشتر الگو هاي اساسي حرکت و حمله کمک کرد . هرچه بيشتر آن را انجام دهيد بهتر است ولي بهتر است تنها چند دقيقه در روز را صرف آن کنيد و تنها در هر بار با يک سوار تمرين را انجام دهيد . بررسي هاي روانشناختي نشان داده است که طولاني کردن تمرين و استفاده از سوار هاي مختلف منجر به اغتشاشات ذهني شده که براي حافظه مخرب مي باشد .
روشن است که الگو هاي شطرنجي که در حافظه بلند مدت ذخيره شده ، نتيجه ساعت هاي بي شمار بازي و بررسي مي باشد و جايگزيني براي اين تجربه ها يافت نمي شود . مي توان انتظار يک منحني يادگيري نمونه را داشت که با پيشرفت تدريجي زمان به يک ثبات نسبي در مهارت برسيم . در روند صعودي اين منحني کتاب ها ي ترکيب مي تواند بسيار مفيد باشد . صد ها دياگرام در اين کتاب ها تکرار ضروري اشکال پوزسيوني و تاکتيکي مهم از بازي هاي واقعي را ارائه مي کنند . اين کتاب ها توسط مربيان شطرنج بسيار توصييه شده و مي تواند مهمترين ابزار آموزش براي بازيکنان متوسطه باشند تا الگو شناسي بهتر را شناخته و ياد گيرند . من مي دانم که قادرم تا در جريان چند ماه به شکل قابل توجهي درجه ( ريتينگ ) خودم را با مطالعه چندين وضعيت در هر روز بهبود بخشم . بعد از مدتي الگو هاي تاکتيکي مختلف در ذهن من حک شده و من فورا در جريان بازي مي توانم آنها را ببينم .
اميدوارم اين مقاله توانسته باشد مقدمه خوبي براي مطالعه درک و مهارت هاي شطرنجي باشد . اکنون برويد و آن الگو ها را تمرين کنيد .
ترجمه و تنظیم : علی قائم مقامی
بسیار جالب بود ممنون
پاسخحذف